تنبور در شاهنامه

تنبور در شاهنامه

تنبور در شاهنامه یکی از سازه‌هایی است که چندین بار در دست پهلوانانی چون رستم و اسفندیار از آن به نیکی یاد شده است. حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهکار جاودانه خود سه بار از کلمه تنبور سخن به میان آورد. یک در خوان چهارم از هفت خوان رستم که شاید برای مخاطب بسیار جذاب باشد. تنبورنوازی رستم یکی از جنبه‌های زیبای شاهنامه در خوان چهارم است.

در این خان، رستم با توطئه و نیرنگ اهریمن مواجه می‌شود. اهریمن به‌صورت زنی جادویی در آمد و با رستم مواجه شد. رستم هم برای رفع خستگی و ایجاد آرامش و نیز گله از بخت خود دست به تنبور می‌برد. آنگاه اشعاری را در بیان حال و روز خود با آواز می‌سراید. همچنین اسفندیار نیز حکایتی مشابه دارد.

داستان رستم و تنبور در شاهنامه

در خوان چهارم، رستم پس از چیره شدن بر اژدها، جهان­‌پهلوان به سوی خانه­‌ی جادوگر به راه می‌افتد. به بیشه‌ای می‌رسد پر درخت و گیاه با آبی روان که جامی می در کنارش بود با قوچی بریان و نمکدان و ربچار که سفره‌ی جادوان بود که از آواز رستم ناپدید شده بودند. در آنجا رستم درخت بیدی می‌بیند که از آن تنبوری آویزان است. همچنین سفره‌ای از غذاهای رنگین در زیر آن گسترده بود. رستم بعد از خوردن غذاها، تنبور را از درخت بید پایین می‌آورد و شروع به تنبورزدن می‌کند.

فرود آمد از اسپ زین برگرفت

به غرم و به نان اندر آمد شگفت

خور جادوان بد، چو رستم رسید

از آواز او دیو شد ناپدید

نشست از بر چشمه فرخنده پی

یکی جام یاقوت پر کرده می

ابا می یکی نغز تنبور بود

بیابان چنان خانه‌ی سور بود

تهمتن مرآن را به بر درگرفت

بزد رود وگفتارها برگرفت

رستم و تنبور در شاهنامه

رستم و تنبور در شاهنامه

رستم نالید که چرا آواره است و تنها، بیابان و کوه بستان او است و همیشه در نبرد شیر و اژدها است. در همان هنگام جوانی زیبا و میگسار بر رستم وارد می‌شود که رستم، یزدان را به خاطر این نعمت هم شکر می‌کند. زن جادوگر چون نام یزدان را در صدای پاک تنبور شنید چهره‌اش سیاه گشت. رستم وی را به خم کمند گرفت و او گنده‌­پیری گشت پرآژنگ و نیرنگ و رستم میانش را با خنجر به دو نیم کرد.

داستان اسفندیار و تنبور در شاهنامه

در هفت‌خوان اسفندیار هنگامی که وی پس از پیروزی بر اژدها سپاه را به برادرش پشوتن سپرده همراه جام می و تنبور برای به دام انداختن زن جادو می‌رود، آمده است:

سپه را همه بر پشوتن سپرد

یکی جام زرین پر از می ببرد

یکی ساخته نیز تنبور ساخت

همی رزم پیش آمدش سور خواست

یکی بیشه‌ای دید همچون بهشت

توگفتی سپهر اندرو لاله کشت

ندید از درخت اندرو آفتاب

به هر جای بر چشمه‌ای چون گلاب

فرود آمد از بارگی چون سزید

ز بیشه لب چشمه‌ای برگزید

یکی جام زرین به کف بر نهاد

چو دانست کز می دلش گشت شاد

همان­گاه تنبور را برگرفت

سراییدن و ناله اندر گرفت

اسفندیار و تنبور در شاهنامه

اسفندیار و تنبور در شاهنامه

سپس برای فریب جادوگر از بخت بد خود شکوه می‌کند که باید با شیر نر و اژدها پیوسته بجنگد و از چنگ بلاها رهایی ندارد و بهره‌ای از جهان نبرده و پری­چهره‌ای را دیدار نکرده است و از خداوند می‌خواهد زنی زیباچهره و خورشیدروی و سروبالا به وی بدهد که زن جادو خود را چنین می‌آراید و به وی می‌نمایاند و اسفندیار بدین روش وی را به دام می‌­اندازد از بین می‌برد.

مقام طرز رستم (ترز رستم)

مقام طرز رستم از مقام‌های باستانی تنبور است که روایت سوگ زال در هنگام کشته شدن پسرش رستم است. در اجرای این مقام استاد علیرضا فیض بشی‌پور بدین صورت اجرا کردند که صدای حرکت ضربدری شمشیر در هنگام نبرد شنیده می‌شود.

قابل ذکر است که فردوسی در شاهنامه بزرگ تنها به نواختن ساز تنبور به وسیله رستم اشاره کردد. پیرامون اینکه کدام مقام را نواخته اشاره ای نشد، اما همه استادان گوران نظر یکسان بر مقام طرز رستم را در این باره دارند. استاد علی اکبرمرادی نیز بر شاهنامه ای بودن این مقام نظر دارند و معتقد هستند که طرز روسم مدیحه سرایی زال به هنگام مرگ فرزندش رستم می‌باشد.

با توجه به نظر تمامی استادان و نام مقام ،”طرز روسم” مربوط به شاهنامه در قرن چهارم است. مقامی ست آوازی که ملودی سازی آن کمی متفاوت‌تر از ملودی آوازی می‌باشد، در کوک تنبور هفت اجرا و جزء مقام‌های مجلسی است. درمقام طرز از روش خاص اتصال (اجرای چند نت با یک مضراب) در ساخت ملودی و آواز، بسیار استفاده می‌شود.

پایان سخن

مسعودی نقل قولی از پژوهشگری به‌نام کریستین پیرامون ساز تنبور در شاهنامه دارد. تنبوری که در هفت‌خوان رستم بر سفره‌ی جادوگر بود درست اما مناسب هفت‌خوان اسفندیار نیست. شاید به شوند همانندی­‌هایی که بین دو هفت‌خوان وجود دارد، هر دو ساز یکی آورده شد. هرچند رستم نمی‌داند خوان گسترده شده از آن جادوان است و ساز را چون بر سر سفره است برداشته و می‌نوازد. اما اسفندیار آگاهانه تنبور را برداشته به نبرد با جادوگر می‌رود. شاید این ساز در آن روزگاران کهن سازی بوده دل‌خواه جادوان!

در مجموع فردوسی از این ساز در شاهنامه در دو داستان هفت‌خوان رستم و هفت‌خوان اسفندیار استفاده کرد. در هر دو داستان نیز در خوان نبرد با زن جادوگر. با توجه به گله از روزگار هنگام نواخته شدن آن به‌­دست پهلوانان می‌توان گفت سازی است با نوایی غمگین که در اصل نیز چنین است.

منبع: کتاب تنبور از دیرباز تاکنون نوشته سید خلیل عالی‌نژاد