داود کوسوار

داود کوسوار

داود کوسوار از عارفان و اهل حق اواخر سده هشتم خورشیدی است که در آیین یارسان از جایگاهی قدسی برخوردار می‌باشد. کاو در زبان لکی به معنی رنگ آبی و گاها متمایل به کبود است و گویا او اسبی به رنگ کبود داشت. در برخی منبع کاوسوار به‌معنای گاوسوار آمده‌است که به نظر برداشتی اشتباه است. حتی بارگاه او نیز گنبدی آبی دارد که از رنگ کبود و نیلی آسمان الهام گرفته‌ شده است. این بارگاه در نزدیکی رودخانه سیروان و پیش از بارگاه سلطان اسحاق قرار دارد.

او در میان مردم لکستان و مناطق صحنه و دالاهو دارای احترام وتقدس فراوان است و حتی به او سوگند یاد می‌کنند. بسیاری از مقام‌های کلام حقانی با ساز تنبور نیز پیرامون اوست. برای نمونه می‌توان به مقام فانی فانی اشاره کرد که فانی بودن دنیا و باقی بودن حق را با داود گیان زمزمه می‌کند. در این نوشتار کوشش بر آن است تا داود کوسوار و جایگاه آن در اساطیر ایرانی مورد بررسی قرار گیرد.

آشنایی با داود کوسوار

در نزد کردهای ایران و به ویژه مناطق کرمانشاهان داود کوسوار از چهره‌هایی است که نقش مهر را در خود دارد. در افسانه‌ای کردی می‌بینیم که داوود یک شب تا صبح با خورشید کشتی می‌گیرد و پیروز می‌شود. نزد پیروان این آیین مهر و آفتاب بسیار عالی‌مرتبه است و علی را نیز مظهر تجلی آفتاب می‌دانند.

قربانی کردن گاو نزد ایزدیان کردستان با مراسم خاص انجام می‌شود و راهی به گاواوژنی مهردار دارد. ایزدیان در پنجمین روز جشن خود دسته جمعی مراسم قباغ را اجرا میکنند و طی آن گاوی را مقابل آرامگاه شیخ شمس که همانا مهر یا نماد مهر است با مراسمی خاص قربانی می‌کنند.

در افسانه ای دیگر از مناطق غرب ایران و در کردستان، داود کوسوار در روز محشر در کنار خداوند به داوری مردمان می‌پردازد. خداوند همه پیروان او را به بهشت می‌فرستد و از وی می‌خواهد که کردار دیگر بندگان را داوری بکند.

بارگاه داود کوسوار

بارگاه داود کوسوار در دالاهو

بسیاری از نمودهای فرهنگ مادی نیایش مهر هنوز هم در ایران و نیز سایر مناطق وسیعی از آسیای کوچک و اروپا، اینجا و آنجا پراکنده است. این نمودها گاه کاربردی آیینی دارند و در هیاتی جدید نمایان می‌شوند.

شمع افروختن و چراغ نهادن بر فراز گورها، یاد آور شمع افروختن در غارهایی است که مهر گاواوژنی در آنجا به انجام رسانید. چرخ خورشید یا صلیب شکسته، مهرابه‌های مساجد، پنجره خورشیدی، ترنج و لچک‌های قالی ایرانی که نقش خورشید دارند. همینطور مراسم زورخانه‌ای ایران، همگی از نمادهایی هستند که از مهرگرایی نشأت گرفته‌اند.

ریشه نام داود

برخی پژوهشگران برآنند که نام داوود تصحیف‌شده دئوه، دئو، دوه همانا خدای مشترک آریاییان است. چونان که در سانسکریت این نام همانا (دِوه) است و نامی است که در اساطیر زرتشتی در دیو، یا خدای بیگانه تجسم می‌یابد.

نام داوود را می‌توان مرکب از داو (خدا) و اوت (نگهبان، پشتیبان و مهربان) گرفت. در مجموع یعنی خدای مهربان و نگهبان. این می‌رساند که در اراضی ماد خصوصاً در کرمانشاهان و لرستان نام ایزد مهر به داووت کوسوار (یعنی داوود سوار بر گاو کبود رنگ) ترجمه شده و بدین صورت بکار می‌رفته است.

در نقوش میترایی هم سخن از گاو سواری ایزد مهر بر گاو قربانی شونده کبود رنگ است. مطابق آثارالباقیه ابوریحان بیرونی روز جشن مهرگان، روز گاوسواریِ فریدون (کوروش) بوده‌است. به همین دلیل از داود کوسوار به‌عنوان مردی سوار بر گاو کبود یاد می‌کنند.

مشابه‌هایی نیز بین داود نبی در تورات از همین داوود ایرانی وجود دارد. دشمن داوود در تورات، گولیوث (جالوت) نام دارد که یادآور نام کایوس ژولیوس سزار است. ژولیوس دشمن بزرگ میترِدادیان اشکانی به شمار می‌رفت. نام کایوس می‌توانست گاو (کو، گئو) قربانی شده به دست ایزد مهر را تداعی کند.

پایان سخن

داود کوسوار یکی از عارفان ایران باستان است که نزد یارسان بسیار مورد احترام می‌باشد. او را از یاران نزدیک سلطان اسحاق می‌دانند و در پیشگاه رهبر بزرگ اهل حق، سلطان اسحاق(سهاک) به مقامات بلند عرفانی رسید. همچنین به‌عنوان دلیل برای هدایت مردم منصوب شد و کرامات بسیاری داشت.

مطابق کتاب سرانجام او از یاران مخصوص سلطان واز فرشتگان چهارگانه بوده‌است. او همانند دیگر مردان اهل حق شعرهای فراوانی به زبان لکی سروده است. او در اوایل قرن نهم کوچی-خورشیدی وفات یافت. آرامگاه وی در ۵ کیلو متری سر پل ذهاب در منطقه‌ای به نام کل داوت قرار دارد(کَل در زبان لکی یعنی شکاف). همچنین از وی به عنوان یکی از فرشتگان هفت‌گانه نام برده‌اند. این اصطلاح هفت ریشه در آیین ایران باستان دارد که توضیح مفصل می‌طلبد. آیین اهل حق آمیخته‌ای از اسلام -زرتشتی-زروانیسم و بودیسم می‌باشد.

منبع: جان هالیز کتاب شناخت اساطیر ایران ترجمه و تالیف محمد باجلان انتشارات اساطیر