صحنه

صحنه شهر تنبور

صحنه شهری در استان کرمانشاه است که نام آن با موسیقی و ساز آسمانی تنبور عجین می‌باشد و از قدمتی بلند برخوردار است. تنها با فاصله گرفتن ۵۵ کیلومتری از کرمانشاه و حرکت در جاده بیستون و گذشتن از این مکان تاریخی شهری وجود دارد که بسیاری از بهترین موسیقی‌دانان و به خصوص تنبورنوازان ایران از خاک این شهر زیبا سربرآورده‌اند؛ شهر صحنه.

صحنه از شرق به شهرستان کنگاور و از غرب به بیستون و از شمال به منطقه خدابنده لو و از جنوب به رودخانه گاماسیاب محدود است. آب و هوای این شهرستان در تابستان گرم و در زمستان سرد و خشک است. بنا به ادعای اهالی صحنه تغییرات آب و هوایی در این شهر بسیار هویداست.

پیشینه فرهنگی شهرستان به قدمت تاریخ است. شهرستان صحنه بویژه منطقه دینور از دیرباز سرزمین شکوفا شدن تمدن‌های درخشانی بود که در عصر خود بسیار پیشرفته بودند. پل‌های تاریخی، دخمه‌های دربند، بقاع متبرکه فراوان از اماکن و آثار تاریخی مهم منطقه است و واقع شدن شهرستان در مابین دو اثر تاریخی ارزشمند، معبد آناهیتا و کتیبه بیستون شهرستان را به قطب گردشگری مبدل ساخته است.

صحنه و مخصوصاً بخش دینور دیار علماء، ادبا و شعرای نامی و بزرگی همچون ابن قتیبه دینوری، ابوحنیفه دینوری، ملاپریشان دینوری و… بوده و در دوران دفاع مقدس هم همچون سایر نقاط میهن عزیز اسلامی شهدای گران‌سنگی تقدیم انقلاب اسلامی کرده‌است.

مکتب تنبور شهر صحنه

مکتب تنبور صحنه ویژگی‌های خاص خود را دارد که تاثیرات اجتماعی بسیار زیادی در میان مردم این شهر دارد. این ساز با تولد، شادی، غم و مرگ حضوری شگرف دارد و این حضور سالیان درازی است که همچان پابرجا است. برای نمونه در زمان تولد مقام «لامی هی لامی» نواخته می‌شود یا در زمان رخت بربستن از دنیا مقام «فانی فانی» اجرا می‌شود. در زمان شادکامی و خوشی مقام «شادی هی شادی» را می‌نوازند و در زمان غم و اندوه «هانای فریاد رس داود» را زخمه می‌زنند.

نوآوری در اجرای دقیق و یکسان مقام‌ها از دیگر ویژگی‌های مکتب تنبور شهر صحنه است. تکامل این مهم به ظهرو گروه تنبورنوازان صحنه با حضور اساتید برجسته تنبور ایران انجام شد.

ار دیگر ویژگی‌های این مکتب آن است که صحنه شهری در مسیر تردد است و این در طول زمان زمینه گردش افکار و سلائق را فراهم کرد. قزوینه، جیحون آباد، همت‌آباد، کنگرشاه، بکتر و دهمرادخان زادگاه اساتید برجسته تنبور است. این اساتید در کنار هم و در جم‌خانه‌های صحنه توانستند به تضارب آرا و جمع‌بندی زیادی پیرامون مقام‌ها بپردازند. این مباحث و مناظره‌ها موجب پختگی و غنای مکتب تنبور صحنه شد [کتاب هفتاد و دو مقام تنبور].

شغل تنبورسازی در صحنه

تنبورسازی یکی از حرفی است که آن را به عرفا و دراویش نسبت می‌دهند و یکی از پایگاه‌های این فرق در ایران کرمانشاه و بطور اخص شهر صحنه است. تنبور یا به قول املایی دیگر طنبور، یکی از سازهای زهی است که در آن سیم‌ها از روی دسته‌ای بلند و کاسه‌ای عبور کرده‌ و با ضربه انگشتان و یا همان زخمه به صدا درمی‌آید.

امروزه از تنبور می‌توان به ساز محلی با دسته‌ای بلندتر و کاسه‌ای بزرگتر و منحنی‌تر از سه‌تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده‌بندی شده، تعبیر کرد. ویژگی‌های اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه می‌نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه‌تار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در می‌آیند.

همیشه تنبور در نواحی باختری ایران به ویژه در انجمن تنبورنوازان، قلندران و درویش‌های اهل طریقت کردستان و کرمانشاهان استفاده می‌شود. آنها با آن موسیقی مذهبی خود را اجرا می‌کنند. اکنون استاد سعید ذوالنوری میراث‌دار این صنعت در شهر صحنه است که کارگاه تنبور ایشان هنوز در میدان مولوی فعال است.

تاریخچه شهر صحنه

بر پایه سه مجسمه کوچک بازیافت شده در خرابه‌های شوش، تنبور دارای تاریخچه‌ای مربوط به حدود ۱۵۰۰ پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می‌شده سپس از طریق ترکیه و یونان به غرب رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر باب شده‌است.

از تنبور به سه‌تار باستانی ایرانیان تعبیر شده‌است که در زمان ساسانیان (خسرو پرویز) و قبل از آن هم به کار نواختن می‌آمده است. تنبور ساز نوازندگان ایرانیان محسوب می‌شده و ابن خرداد به آوازخوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده، می‌گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، می‌نوازند.

تنبور در نوشته‌های تاریخی به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی و از آن به عود دسته بلند ایرانی تعبیر شده‌است.

یادی از سید خلیل عالی‌نژاد

نمی‌توان به صحنه آمد و به آرامگاه این شهر نرفت. آرامگاه‌های شهرهای گوناگون را به خاطر وجود بقاع متبرکه و یا اماکن تاریخی باید دید. ولی به صحنه رفتن و یادی از خلیل عالی نژاد نکردن درست نیست.

“خلیل آن دوست مهربان برای همه یکدل با هم دل‌ها و هم نفس با هم نگاه‌های خوب آن مغنی شیدا و پرجذبه که امروز می‌زیست اما دل به جغرافیای دیگری داشت، جغرافیای عشق و جنون.” این جمله‌ای است که فردی که در کنار مزار این درویش موسیقی دان زندگی می‌کند در مورد ش می‌گوید و به احترامش گوشه چشمی خیس می‌کند.

سید خلیل عالی‌نژاد در صبح بیستم آذر سال ۱۳۳۶ در صحنه دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم سید شاهمراد و مرحوم برادرش هم تنبور می‌نواخت اما به دلیل درگذشت آنان خلیل از آنان بهره‌ای نبرد. نوازندگی تنبور را به تشویق مادرش نزد استاد سید نادر طاهری، امرالله شاه ابراهیمی و درویش امیر حیاتی فرا گرفت. به دعوت استاد شاه ابراهیمی سرپرستی اولین گروه تنبور نوازی موسوم به تنبور نوازان صحنه را به عهده گرفت. به گفته خودش موسیقی علمی را نزد استاد کیخسرو پورناظری و همچنین سه تار و تار نوازی را نزد ایشان فرا گرفت.

خلیل تنبور هم می‌ساخت که سازهای ساخته او با مهر شیدا و قلندر موجود است اما سازسازی را فقط جهت تحقیق و پژوهش در مورد این ساز انجام می‌داد. پیرمردی که در کنار قبر وی خانه دارد و به نوعی کلیددار مزار وی نیز هست در مورد سازسازی خلیل عالی‌نژاد می‌گوید: روزی با سهراب نامی آشنا شدم که از دوستان نزدیک آقا خلیل بود و در مورد سازسازی خلیل اینگونه می‌گفت: خلیل به نیازمندان سازسازی می‌آموخت تا از این راه امرار معاش کنند.

پایان سخن

صحنه به عنوان میعادگاه تنبورسازی و تنبورنوازی یاد می‌شود. هنوز هم پیرمردانی هستند که با هیبت درویشی خود بر کوی و برزن نشسته و تنبور می‌نوازند. هنوز هم هستند تنبورسازانی مسن که در خانه‌های خود تنبور می‌سازند. آنها این کار را یک کار قدسی می‌پندارند اما دیگر این شهر شاهد کارگاه‌های قدیمی و پرتعداد تنبور نیست. تنها دو کارگاه در این شهر هنوز هم تنبورهای دست ساز روانه بازار می‌کنند؛ سازسازی نکیسا و سازسازی زندی. این دو هنوز هم بر این شغل اصرار می‌ورزند و کورسوی امید زنده ماندن ساز در این شهر را روشن نگه می‌دارند.

اقباس از: مجید احمدی خبرگزاری مهر