مقام قطار

مقام قطار

مقام قطار از مقام‌های مجلسی و آوازی بسیار کهن است که از حالتی حماسی و عاشقانه برخوردار است. خواننده این مقام گاه بدون همراهی تنبور و گاه همراه تنبور این مقام را اجرا می‌نماید و در طی آن اشعاری عاشقانه و یا حماسی که گاهی از چاشنی پند و عبرت نیز برخوردار است را زمزمه می‌نماید.

برای اجرای این مقام به غیر از تنبور، گاهی از کمانچه نیز استفاده می‌شود و با کمانچه آوازخان را همراهی می‌نماید. کمانچه کردی که دارای سه سیم است را موکش گویند. آنچه پیرامون این مقام گفته شد عین عبارت از سید خلیل عالی‌نژاد در کتاب تنبور از دیرباز تاکنون است. حیدر کاکی در کتاب ته‌رزهای باستانی تنبور مقام قطار را در دسته مقام‌های مجازی قرار داده است. همچنین نت‌نویسی مفصلی برای این مقام ارائه کرده است.

دانلود نت مقام قطار

نت مقام بوسیله سید خلیل عالی‌نژاد نوشته شد که هنرجویان می‌توانند از آن استفاده کنند.

نت مقام قطار

دانلود نت مقام قطار

همچنین این مقام بوسیله سید خلیل در آلبوم آیین مستان اجرا شد که به صورت زیر است:

قطار از مقام‌های آوازی بسیار کهن است که هم از حالتی حماسی و هم حالتی عاشقانه سرشار است. این مقام گاه بدون همراهی تنبور و گاه همراه تنبور خوانده می‌شود و از سازهای دیگر چون ساز دایره نیز برای اجرای آن می‌توان استفاده کرد. طی آن اشعاری عاشقانه و یا حماسی که گاهی از چاشنی پند و عبرت نیز برخوردار است را زمزمه می‌کند. به هنرجویان پیشنهاد می‌شود زیر و بم‌های نت‌های این مقام را با مقام ساروخانی مقایسه کنید. همچنین اجرای این مقام بوسیله گل‌نظر عزیزی نیز بسیار جذاب و شنیدنی است.

متن مقام قطار

متن مقام قطار در نوای سید خلیل عالی‌نژاد

عزیزان ماه رخساری ژ قوس ابروان تیری                 و جرگم آشنا کردن ندارم هیچ تقصیری

وناخن سینه شوم کردم وشانم بزر مهر تو                  و داس ابروان دروید جگر کردم و قلبیری

یک عمره پاسبانی کم ژ دور خرمن حسند                  و صد من گندم گوناد جوی نادی و ورزیری

ژ عقل و عشق حیرانم نه زانم قول کامین کم               نه عشقم پیم ادا مهلت نه عقلم کات تدبیری

سگی پاس سرایی کی سراداران ادن نانش                من عمری پاسبانیم کرد چلونی کیم دلگیری

رخ زیبای شیرین بی و خون کوه کن باعث                  وها صیاد تردس بی (سید) برچی و نخجیری

متن مقام قطار روایت سید امرلله شاه ابراهیمی

شوری وه سه رم که وتیه له م مه ستیه چاوه
له م جیگه نه نیشم مه گه ر ئو جیگه شه راوه
ئه م زلف و رخ و دلبه ر یا له یل و نه هاره
یا هور وه ش په رده که شه بان هه تاوه
چاوان نگارم به سپای مژه ماچان:
«ئی له شکه ر خوین ریژ! ئه مه وقته چه پاوه!»
هی دل گزه ری که به قوله نگ تاشی فه رهاد
بین ناله ی کی ئیژنه وی له م دل کاوه؟!
شه وم تا وه رو هه م به زه لاله ت
که س نیه دلم ئی دیده کم بیه دلاله ت
نه وه روژ ئارام، نه شه و خاوه مه ن
چون چه م گیلکه رانه ی گلاراوه مه ن
وه کوره بچم، رو وه کی بارم؟!
وه هه ر کجا مه چم، هه ر گرفتارم
پیری بی وه توق، چی وه گه رده نم
وه به ر نه مه چوئی حاشا که رده نم
خامه تم له ژیر بار خه م چه می
میردن بیته رن وه هامال که می