دامن‌کشان با تنبور

دامن کشان (تنبور)

دامن کشان ترانه‌ای است که براساس موسیقی فولک ساری گلین (عروس زردپوش) نوشته شده است و به پارسی توسط خوانندگان مختلف اجرا گردیده است. این ترانه آهنگی توام با اندوه دارد و از حال و هوایی عاشقانه برخوردار است. همچنین این ترانه با شیوه‌های بسیار متنوع و سازهایی متفاوت اجرا شده‌است بنابراین وحدتی در نت‌نویسی و اجرای آن وجود ندارد. در این نوشتار کوشش بر آن است تا آهنگ دامن کشان با ساز تنبور نت‌نویسی شود.

متن ترانه دامن کشان

دامن کشان، ساقی میخواران

از کنار یاران، مست و گیسو افشان، می‌گریزد

در جام می، از شرنگ دوری

وز غم مهجوری، چون شرابی جوشان، مِی بریزد

♪♪♪

دارم قلبی لرزان ز غمش، دیده شد نگران

ساقی میخواران، از کنار یاران

مست و گیسو افشان، می‌گریزد

♪♪♪

دارم چشمی گریان به رَهش

روز و شب بشُمارم، تا بیاید

آخ دارم چشمی گریان به رَهش

روز و شب بشُمارم، تا بیاید

♪♪♪

آزرده دل، از جفای یاری، بی وفا دلداری، ماه افسونکاری

شب نخفتم

با یادش تا، دامن از کف دادم، شد جهان از یادم،

راز عشقش را در ‌دل نهفتم

♪♪♪

از چشمانش ریزد به دلم، شور عشق و امید

دامن از کف دادم، شد جهان از یادم

راز عشقش را در دل، نهفتم

♪♪♪

دارم چشمی گریان به رَهش، روز و شب بشمارم، تا بیاید

آخ دارم چشمی گریان به رَهش،

روز و شب بشمارم، تا بیاید

دامن کشان ساقی می‌خواران

افسانه ساری گلین

دامن کشان اقتباسی از افسانه ساری گلین است. براساس افسانه،خورشید در سه هزارمین سال خلقت دزدیده می‌شود. تلاش برای آزادی خورشید و حسرت آن در موسیقی آذربایجانی ماتریالیز شد. برای ساری گلین در آذربایجان رقص زیبایی وجود دارد که حرکات آن حس تمنا و خواستن را در انسان زنده می‌کند. دست‌ها به سمت آسمان باز می‌شود و با ملودی نرم ۴/۳ حرکات پا و دست انجام می‌شود.

سارا دختری از یک خانواده ایلاتی و عشایری در ارسباران است و در آذربایجان سمبل ظلم ستیزی می‌باشد. آنگاه که سارا به‌دنیا آمد مادرش را از دست داد و با پدرش تنها گردید. هم‌بازی کودکی او پسری چوپان به نام آیدین بود که باهم بزرگ شدند. زمانی که سارا بزرگ شد در زیبایی شهره شد و  تبدیل به دلخوشی طایفه و تبار خود شد.

روزی خان ارسباران به آن ایل آمد و با دیدن دختر زیبا دستور داد سارا را برایش بیاورند. وقتی خبر به سارا رسید مخالفت کرد اما خان به زور او را با خود برد. آنها در مسیر خود به رودخانه آرپاچایی رسیدند. سارا برای اینکه نشان دهد با ظلم سر جنگ دارد دامن کشان خود را به موج‌های خروشان آرپا چایی سپرد. و الان سالهاست که در آغوش آرپاچایی است …