سرکش

سرکش

سرکش از رامشگران و خنیاگران ماهر و چیره دست دربار خسرو پرویز بود و پیش از باربد بهترین موسیقی‌دان دربار بشمار می‌رفت. گروهی معتقدند که سرگاش همان تعریف فارسی سرگیوس یا سرژیوس رومی و قرینه‌ای از نفوذ هنر بیزانس در ایران است. برخی نام موسیقیدانان بزرگ را «سرکش» به معنای مغرور خوانده و معتقدند که به احتمال زیاد سرکش تخلص هنرمندی گرانمایه بود.

البته مسئله برگزیدن تخلص شاعران، تاریخ بسیار کهنی دارد. روی این اصل نظریه دسته دوم عقلانی تر به نظر می‌رسد. گروهی دیگر از محققین این احتمال را داده‌اند که او یونانی و نام اصلی اش سرگیوس بوده که اول به سرگس و بعد به سرکش تبدیل گردید. او نیز چون باربد و نکیسا در تکمیل هفت خسروانی (خسروانی سرود) نقش‌آفرین بود.

سرکش در اشعار شاعرن

فردوسی درباره سرکش چنین سرود:

یکی مطربی بوده سرکش بنام ♪♫♪ به رامشگری در شده شادکام

و منوچهری درباره پرده سرکش سرود:

یکی می‌بر سر کسری، دوم نی بر سر شیشم ♪♫♪ سه دیگر پرده سرکش، چهارم پرده لیلی

نظامی در مثنوی خسرو و شیرین فقط نام دو نوازنده یعنی باربد و نکیسا را ذکر می‌کند. اما فردوسی در اینجا نام سرکش (یا سرکیس یا سرجیس) را آورد. سرکیس فردی رومی بود که در یکی از جنگ ها با ایرانیان همراه شد و جون موسیقیدان بود به دربار پادشاه راه یافت. او سرانجام نوازنده مخصوص خسرو شد. همانگونه که خواندیم او نمی خواست باربد که اهل ایران و شهر جهرم بود به دربار نفوذ کند اما باربد با این نقشه توانست خود را به خسرو نزدیک کند.

حکایت سرکش و باربد

براساس شاهنامه فردوسی، باربد هنگام نوروز در بهار به دیدن خسرو پرویز می‌رود. در دربار خسرو، موسیقی‌دانی یونانی و بسیار حسود به نام سرکش حضور داشت. وقتی او می‌فهمد که نوازنده چیره‌دستی که صدای خوشی دارد و به دیدن خسرو پرویز آمده دستور می‌دهد باربد را به دربار راه ندهند.

باربد هر طور شده سعی می‌کند شاه را ببیند و به همین خاطر به فکر می‌افتد که باغبان قصر را ببیند. او قدری زر و سیم به باغبان می‌دهد و می‌گوید من می‌خواهم فقط شاه را از دور زیارت کنم و به بالای درختی در باغ می‌روم که مزاحمتی ایجاد نکنم. باغبان قبول می‌کند و باربد لباس سبزی می‌پوشد و عود خود را با برگ درختان می‌پوشاند و طوری خود را مخفی می‌کند که هیچ کس او را از لای درختان تشخیص نمی دهند.

او دوهفته انتظار می‌که شد تا اینکه شهریار از جشن گاه به ایوان می‌آید باربد فرصت را غنیمت می‌شمرد. ساز خود را در دست می‌گیرد و چنان نغمه‌ای سر می‌دهد که همگان را مبهوت و خیره می‌سازد. شاه می‌گوید این صدا از کجاست هیچ کس جوابی ندارد و دوباره به گردش ادامه می‌دهد. اینبار دوباره باربد با صدای بلندتری نغمه آغاز می‌کند و آنگونه که شاه بی‌طاقت شده و می‌گوید: کیستی که اینطور صدایی داری خود را نشان بده و من تور را در دربار پاداش خواهم داد.

باربد از لای شاخه برگ‌ها به پایین می‌آید و از آن روز راه به دربار می‌‌یابد و چنان پیشرفت می‌کند که رامشگر خسرو پرویز می‌شود. از آن زمان موسیقی‌دانان که در ردیف پنجم در دربار می‌نشستند به ردیف اول می‌آیند. از همان زمان که موبدهای زرتشتی جای خود را از دست می‌دهند و دیگر ریف اول نبودند مخالقت خود را با موسیقی دانان آغاز می‌کنند.

پایان سخن

سرکش یکی از موسیقی‌دان‌های کهن ایران است در عصر خسرو پرویز زندگی می‌کرد. در کتاب تمدن ساسانی تحت عنوان موسیقی ایران در زمان ساسانی به رامشگری به نام «سرگیس هوروم» اشاره شده است: خسرو پرویز رامشگری داشت به نام سرگیس که گویا ارمنی بود. به احتمال قوی منظور او همان سرکش بود.